جشن دیگان بر همه ی ایرانیان میهن دوست فرخنده باد
نوشته شده توسط : علیرضا

جشن دیگان یا جشنهای ماه دی

دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامه های

 اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است.

اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده می نمایید که روزهای هشتم و

پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از

 یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند

 می باشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی

 چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار می شود.

جشنهای دی ماه

اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی

دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی

دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی

دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی
 

در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ،

 خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده

است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.

دی به آذر روز از دی ماه برابر با 8 دی در گاهشماری ایرانی

واژه ی دی که در اوستا «دتهوش»(Dathush) یا «دزوه»(Daz-vah) می باشد

 به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه به مانند صفتی برای

اهورامزدا آورده شده است.

واژه ی «دی» از مصدر «دا» آمده است که در اوستا و فارسی هخامنشی

(پارسی باستان) و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن، است.

در پهلوی «داتن»(Datan) و در فارسی «دادن» شده است و «داتر»(Dater) که در

 پهلوی «داتار» و در فارسی «دادار» یا آفریدگار گفته می شود و در خود اوستا در

آفرینگان گاهنبار بند 11 صفت دتهوش برای دهمین ماه سال بکار رفته است.

ابوریحان بیرونی درباره ی «دی» می گوید :

«... دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند

است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار.

در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای

 سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را

 که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه

را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت

 و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک

سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت :

من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان

 به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است،

نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه ...»

منبع : سالنمای راستی

daneshju.ir

 

 

 





:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: